#داستانک_معنوی


این سوال و جواب میتونه راهگشا و جواب سوال خیلیا باشه


شیطان به خدا عرض کرد: من چند فقره بحث و عرض دارم ولی از اظهار او می ترسم خطاب شد مترس و سئوال کن، عرض کرد: 


من اعتراف و اقرار دارم بر اینکه خدای من قادر و عالم و حکیم است در افعال خود. او می دانست قبل از ایجاد من که چه می کنم چرا مرا خلق کرد؟ 


دوم: این که چرا مرا امر کردی بر طاعت و عبادت خود و حال آنکه از اطاعت من نفعی به تو نمی رسید و چیزی بر خدائی تو نمی افزود و از نافرمانی من چیزی از سلطنت و خدائی تو کم نمی شد.


سوم: اینکه من ملتزم به طاعت و معرفت شدم چرا مرا امر کردی به سجده آدم؟ 


چهارم: این که چرا مرا به واسطه سجده نکردن لعنت کردی؟ و حال آنکه سالها بندگی کردم و به محض اینکه گفتم: غیر تو را سجده نمی کنم به من خشم کردی. 


پنجم: اینکه چرا مرا در بهشت راه دادی که آدم را فریب دهم و اغواء کنم.


ششم: اینکه عداوت مرا با آدم می دانستی چرا مرا بر اولادش مسلط گردانیدی؟ 


هفتم: اینکه چرا تا قیامت مهلت دادی؟ 


اگر مرا هلاک کرده بودی همه راحت بودند، این هفت بحث را کرد و یک جواب شنید: 


خطاب شد: ای شیطان،

مرا حکیم می دانی؟ 


شیطان گفت: بله.


خداوند فرمود: پس تمام این بحث های تو بی جا است.


عشق فقط خدا



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فراباشگاه مشتریان امواج ماهِ سِوُم تحلیل گفتمان حقوقی بلاگ و روزمره ها Who is it Laura روزفا موج کویر الکترونیک عصر جوان گروه زرند کرمان